???? ?? ????

???? ?? ????? ??????

مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 11424
کل یادداشتها ها : 17
خبر مایه


...

و قالت ام کلثوم: صه یا اهل الکوفه! تقتلنا رجالکم، و تبکینا نساؤکم، فالحاکم بیننا و بینکم الله یوم فصل الخطاب.

یا اهل الکوفه سوءه لکم! ما لکم؟ خذلتم حسیناً و قتلتموه و انتهبم امواله، و سبیتم نسائه و بکیتموه؟ فتباً لکم و سحقاً. ویلکم اتدرون اى دواه دهتکم؟ و اى وزر على ظهور کم حملتم؟ و أى دماء سفکتموها؟ و أى کریمه اصبتموها؟ و اى أموال انتهبتموها؟ قتلتم خیر الرجالات بعد النبى، و نزعت الرحمه من قلوبکم، ألا ان حزب الله هم المفلحون، و حزب الشیطان هم الخاسرون.

در آن روز حساس و پر هیجان تاریخى که حضرت زینب آن سخنرانى پر شور و آتشین را ایراد فرمود، ام کلثوم هم در تأکید گفتار خواهر خویش مردم کوفه را هدف شماتت و نکوهش قرار داد و نخست آنها را امر به سکوت کرد، پس از آن فرمود:

مردانتان عزیزان ما با مى‏کشند و حال، زنانتان در ماتم ما اشک مى‏ریزند، انشاء الله که خدا شما را به جزاى اعمال ننگتان برساند.

واى بر شما اى نادرست مردمان! چه کردید و چه گفتید؟ شما با حسین (علیه السلام) پیمان بستید و چه زودتر پیمان را به سر آوردید و او را تنها گذاشتید، و اکنون بر چنین اعمال ننگ و گذشته‏ هاى تباه، اشک مى‏ریزید؟

واى بر شما، نابود باشید. شما چه بلا و فتنه‏ اى که بر نیانگیخته‏ اید؟ چه زور و گناهى که مرتکب نشده ‏اید؟ چه خونهاى ناحقى که نریخته ‏اید؟ و چه آبروها که بر باد ندیده ‏اید؟ و چه کودکانى را که غارت نکرده‏اید؟ و چه اموالى را که به یغما نبرده‏اید؟ چه مردان نیک و انسانهاى بزرگوارى را که بعد از پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) بهترین بودند نکشتید؟ و چه سنگدلى‏ها و بى رحمیها که نکردید؟ ولى بدانید که هر چه سنگدل و بى رحم که باشید سرانجام حزب الله پیروز است و شما حزب شیطان زیانکار.

چون رشته سخن به اینجا رسید، بانگ ناله و گریه از میان مردم بلند شد، زنان موى خود را پریشان نمودند و چهره‏ها بخراشیدند و سیلى‏ها به صورت خود زدند، آنچنان صداى وا ویلا! وا مصیبتا! به آسمان بلند بود که چنین حادثه شورانگیز و هیجان آورى را کسى ندیده و نشنیده بود...! و بدینوسیله جناب ام کلثوم به گفتار خود پایان داد.

*********************

الحمدلله الصلاه على أبى محمد و آله الطیبین الاخیار. امام بعد، یا اهل الکوفه! یا اهل الختل و الغدر، أتبکون؟ فلا رقأت الدمعه، و لا هدأت الرنه، انما مثلکم کمثل التى نقضت غزلها من بعد قوه انکاثاً، تتخذون أیمانکم دخلاً بینکم، الا و هل فیکم الا الصلف و النطف و العجب و الکذب و الشنف، و ملق الماء، و غمز الاعداء، او کمرعى على دمنه، او کقصه على ملحوده، الا بئس ما قدمت لکم انفسکم ان سخط الله علیکیم، و فى العذاب انتم خالدون.

اتبکون و تنتحبون، اى والله! فابکوا کثیراً و اضحکوا قلیلاً فلقد ذهبتم بعارها و شنارها، و لن ترحضوها بغسل بعدها ابداً، و این ترحضون، قتل سلیل خاتم النبوه؟، و معدن الرساله، و سید شباب أهل الجنه ألاسماء ما تزرون.

فتعساً و نکساً و بعداً لکم و سحقاً، فلقد خاب السعى، و تبت الایدى، و خسرت الصفقه، و بؤتم بغضب من الله و رسوله، و ضربت علیکم الذله و المسکنه.

ویلکم یا اهل الکوفه!، أتدرون اى کبد لرسول الله فریتم؟ و اى کریمه له ابرزتم؟ و اى دم له سفکتم؟ و اى حرمه له انتهکتم؟ لقد جئتم شیئاً اداً، تکاد السماوات تنفطون منه، و تنشق الارض، و تخر الجبال هداً.

و لقد أتیتم بها خرقاء، شوهاء، کطلاع الارض، و ملاء السماء، أفعجبتم أن مطرت السماء دما؟ و لعذاب الاخره أخزى و هم لا ینصرون، فلا یستخفنکم المهل، فانه لا یخفره البدار، و لا یخاف فوت الثار، و ان ربکم لبالمرصاد.(520)

نخست خدا را سپاس مى‏گزارم و به جان مقدس محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) پدر عزیزم و دودمان پاک و برگزیده‏اش درود مى‏فرستم.

و بعد، با شما مردم سخن مى‏گویم اى اهل کوفه! اى حیله گران و اى نیرنگ بازان! بر ما اشک حسرت مى‏ریزید؟ اشک بریزید که خدا کند این چشمها یک لحظه از سیلاب اشک عارى نماند، و شیون برآورید که شیوه شما جز شیون مباد! شما بدان پیرزنى مى‏مانید که تارهایى را که با دست محکم مى‏تابید بى درنگ آنها را مى‏گشود، شما نیز رشته عهد و پیمان را محکم بستید و باز آنرا گسسته و بدان پایبند نماندید، شما جز لاف زنى و گزافه گویى و پستى و کوته نظرى چه دارید؟ جز کینه توزى و دروغ‏پردازى چه مى‏دانید؟ مانند کنیزکان، شیرین زبانى مى‏کنید تا زهر تلخى را که در کام دارید به کار برید و دشمن را با غمزه و کرشمه به سوى خود بخوانید، شما مانند علف زارى مى‏مانید که بر مزبله و لجنزار دامن سبز برکشیده باشد ولى ریشه در پلیدیها فرو برده و آب از نمهاى نجس بنوشد که هر چه سبزى و شادابى بنماید چریدن را نشاید، یا مانند قبرى مى‏مانید که ظاهرش سفید و گچکارى شده ولى در باطنش جیفه و مردار گندیده‏اى وجود داشته باشد. (شما ظاهرى پر زرق و برق و اسلام نما دارید، ولى باطنى گندیده و دل آزار).

اى اهل کوفه! بیدار باشید و بدانید که با دست خویش تیشه بر ریشه خویشتن زدید و خشم یزدان و عذاب جاویدان را بر خود آماده کردید.

بر ما اشک مى‏ریزید و شیون مى‏کنید؟ آرى بگریید و بسیار هم بگریید، سوگند به خدا! که شما به این گریه‏ها و ناله‏ها سزاوارید شما آن چنان به ننگ اندر افتاده‏اید و خود را به عیب وعار، آلایش داده‏اید که لکه ننگ آن، با هیچ آبى هرگز شسته نخواهد شد، چگونه توانید شست؟ و چگونه توانید شست؟ و چگونه جبران خواهید کرد؟ آن نازنین جگر گوشه پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) را که با دست شما بر خاک کربلا افتاد و در خون خویش غلطید؟ او کانون رسالت، او زعیم قوم و زبان شما، و مشعل راه شما و پناه نیکان شما، و مرجع مصائب و پیش آمدهاى ناگوار شما، و سید جوانان اهل بهشت بود، آه چه بزرگ گناهى را مرتکب شده‏اید...!

الهى که نابود گردید! و براى همیشه سرنگون شوید! نیست بشوید، بمیرید، هرگز راه چاره نجوئید، دستتان بشکند، همواره در زیان و خسران به سر ببرید، شما به خشم و غضب خدا و پیغمبرش (صلى الله علیه و آله و سلم) برگشتید، و غرق در ذلت و زبونى شدید.

واى بر شما اى اهل کوفه! آیا مى‏دانید چه خنجرى در قلب پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرو برده‏اید؟ آیا مى‏دانید چگونه به حریم او بى احترامى کرده و حرم او را از پرده بیرون افکندید؟ آیا مى‏دانید چه خونى از او ریخته‏اید؟ لقد جئتم شئیاً اداً دیگر این زشتى نتوان بیاد آورد که شما کردید، جاى آن دارد که به خاطر بزرگ گناهى که کرده‏اید آسمانها بشکافد و زمین پاره پاره شود و کوه‏ها فرو ریزد.

چه مى‏دانید که چه کرده‏اید؟ کار بسیارى احمقانه و زشت، و بسیار بزرگ انجام دادید، به بزرگى آسمانها و زمین، چه شگفتى برید اگر آسمان بر آن کشتگان سیلاب خون ببارد، و راستى کیفرى که به روز رستاخیز بهره ستمکاران خواهد شد عظیم‏تر و رسواتر خواهد بود و لعذاب الآخره اخزى و هم لا ینصرون.

فلا یستخفنکم المهل... پس بدین دو روزه فرصتى که جسته‏اید مغرور نباشید، و از مکافات عمل، غافل نشوید زیرا خداوند در مکافات عجله نمى‏کند، و بیم آن ندارد که وقت انتقام بگذرد، زیرا که خداوند پیوسته در کمین گناهکاران است، و در پیشگاه او نمى‏توان نیرنگ به جاى رنگ به کار برد فانه لا یحفزه البدار، و لا یخاف فوت الثار، و ان ربکم لبالمرصاد.


*********************

یادمان رفت چرا؟

یادمـان رفت چرا پیک سحر ای مردم؟

جــرس قــافله و شـور سـفر ای مـردم

یادمـان رفت چــرا مــردتـرین آدمــها؟

دشت های عطش و خون و خطر ای مردم

چه کسی گفت که ایین شقایق مرگ است؟

و به نـابودی ما بـست کــمر ای مــردم

چه کسی گفت شقایق به فنا محکوم است؟

مگر از عشـق نداریم خــبر ای مـردم؟

هر که از آینه ها دل بکند گمراه است!

یادمان رفت مگر روز خطر ای مردم؟

فرصتی هست ! بیا باز کسی می گوید:

بـاید از قـوم هـوس کرد گـذر ای مـردم






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ